سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دارالقران الکریم جرقویه علیا
از دست شدن دوستان ، غربت است . [نهج البلاغه]
نشانه‌هاى حسود:

 

1. انتقاد شدید

یکى از نشانه‌هاى حسود، آن است که در انتقاد شدید است و بدگویى مى‌کند و همیشه خرده‌گیرى هاى او از مقدارى که شایسته است ، افزون تر است ؛ بلکه بزرگ ترین علت بدگویى‌، حسد است. گاهى حسود با سکوت خود از کسى بدگویى مى کند؛ چنان چه اگر در حضورش از کسى بدگویى شد، او با سکوتش بدگویان را تأیید مى کند. بدگویى‌هاى حسودان نیز با توجه به وضعى که دارند، مختلف مى باشد.

2. تملق در حضور


حسودان بدگو دو دسته اند: دسته اى در حضور متملق و چاپلوسند و پشت سر بدگوى و مفترى.
امام صادق (ع) فرمود: «لقمان به فرزند خود گفت : حسود سه نشانه دارد پشت سر بدگویى مى کند؛ در حضور تملق مى گوید؛ در مصیبت شماتت مى کند.»
این دسته اضافه بر حسد، نفاق و دورویى نیز دارند، و قبلاً گفته شد که هنگامى که حسد با بى عرضگى همراه باشد، بدین صورت جلوه مى کند.

3. بى شرمى

دسته دیگر، حسودانى هستند که علاوه بر حسد، وقاحت و درندگى را نیز دارا هستند؛ اینان شرم نکرده ، در حضور، بدگویى کرده ، سخنان ناهنجار مى گویند؛ گویى حیا را نبوییده اند.
عجب این جاست که این رفتار خود را پسندیده مى‌شمارند و آن را صراحت لهجه نام مى گذارند؛ در صورتى که باید این صفت را بى حیایى نام نهاد.

آرى بى‌جهت آبروى بندگان خدا را بردن و نسبت به مردمى شریف بى احترامى روا داشتن ، جز بى‌شرمى ، چیز دیگرى نیست . اینان گاهى به صورت شوخى و استهزا و متلک گفتن‌، مقصود خود را انجام مى‌دهند. بدگویى ناپسند است‌، خواه در جلسه خصوصى باشد، خواه در مجالس ‍ بزرگ‌؛ خواه در روزنامه باشد، خواه به صورت بیانیه در آید؛ قبیح به هر لباس که درآید، قبیح است.

4. کوتاهى در تعریف


نشانه دیگر حسود آن است که در ستودن دارندگان فضیلت ، کوتاهى مى‌کند، دمى که سخن از پاکان و پرهیزکاران به میان آید، حسود لب فرو مى بندد و از ستایش آنان خوددارى مى کند.
اگر حسود مجبور شود کسى را بستاید، به تعبیر معروف ، کم مى گذارد یعنى اگر مورد از لحاظ مدح شایسته ده باشد، حسود بیش از یک را نمى‌گوید.
امیرالمؤمنین فرمود:
«الثناء باکثر من الاستحقاق ملق و التقصیر عن الاستحقاق عى او حسد(132)؛ ستودن بیش تر از شایستگى تملق است و کمتر از شایستگى ، ناتوانى در سخن ، یا حسد است .»

5. باور نکردن فضیلت

بسیارى هستند که فضایل دیگران را باور نمى کنند، اگر آخوند باشند، کسى را مجتهد یا عادل نمى‌شمارند؛ اگر سیاستمدار باشند، کلمه خدمت‌گزار و میهن دوست را درباره کسى استعمال نمى‌کنند؛ اگر بازارى باشند، کاسب و تاجرى را به درست کارى نمى‌شناسند و هم‌چنین در سایر طبقات اجتماع ، از زن و مرد و بزرگ و کوچک .
عجب این جاست که این روش ناپسند خود را دلیل پاکى خود مى دانند با آن که سوءظن به مردم ، یکى از بدترین صفات است.

6. شماتت در مصیبت


نشانه دیگر حسود که امام صادق (ع) از لقمان نقل فرموده است‌، شماتت در مصیبت است.
شماتت در مصیبت‌، شادمانى کردن از حادثه ناگوارى است که براى کسى رخ دهد. حسود در این هنگام شادمان مى شود؛ زیرا به مقصود خود - که رنج دیگران است - رسیده است و همین معنى را قرآن درباره حسد اهل کتاب نسبت به مسلمانان بیان مى کند: «و ان تصبکم سیئة یفرحوا بها؛ اگر به شما زیانى برسد، آنان خشنود مى شوند.»

امام صادق (ع) به سفیان ثورى چنین فرمود: «پدرم مرا از رفاقت سه کس ‍ نهى کرده است : با کسى که بر نعمتى رشک برد؛ با کسى که در مصیبت دیگرى شادمان شود؛ با کسى که سخن چینى کند.»
مصیبت زده را باید ترحم کرد؛ دست گیرى و یارى نمود؛ در غمش شرکت کرد و دردى از دلش برداشت.
فطرت انسانى اقتضا مى کند که انسان از رنج دیگران رنجیده شود؛ ولى براى حسود پلید، رنج دیگران گنج است!

7. پلیدترین مردم


پند معروفى را که فطرت بشر آن را به صورت مثل در آورده است ، به نظر بیاورید: «کسى بر مرده چوب نمى‌زند.»
آرى ، هیچ کس بیچارگان و بینوایان را نمى‌آزارد؛ ولى حسود به روى آن ها دشنه مى‌کشد.
سگ هاى درنده به کسى که دست و پایش بسته باشد گزندى نمى‌رسانند؛ مار گزنده به کسى که خواب است‌، کارى ندارد؛ ولى حسود از سگ‌، درنده‌تر و از مار، گزنده‌تر است؛ از آزار رساندن به مصیبت زدگان و شماتت آن ها دست بردار نیست.

هنگامى که کاروان مصیب زده کربلا را به دربار ابن زیاد وارد کردند - کاروانى که مردانشان تشنه لب کشته شده‌اند و زنانشان به اسیرى در آمده‌اند‌- ابن زیاد شماتت کرد و اظهار خشنودى نمود و به دختر امیرالمومنین (ع) گفت‌: خدا را حمد مى‌کنم که شما را رسوا کرد و دروغتان را آشکار ساخت.

زینب (س) پاسخ داد: تنها بدکاران رسوا مى‌شوند و خیانت پیشگان دروغ مى‌گویند، و ما از آنان نیستیم . مرد پلید آرام نگرفت و به سخن ادامه داده چنین گفت:
زینبا! رفتار خدا را با برادر و خویشانت دیدى‌؟
دختر على (ع) فرمود: از خدا جز نیکى ندیده‌ام .
این مرد پلید با بانویى مصیبت زده، برادر کشته، فرزند کشته ، داغ دیده ، اموالش تاراج رفته و در بند اسیرى افتاده چنین مى گوید و این گونه شماتت مى کند! تفو بر این پستى و بدسرشتى !

ابن زیاد به این هم اکتفا نکرد. هنگامى که بزرگى و دلیرى زینب را دید، فرمان قتل دختر على (ع) را صادر کرد؛ ولى زینب نهراسید چون مرگ براى شادمانى بود؛ مرگ او را از رنج و الم نجات مى داد؛ مرگ او را از هم سخن شدن با خسانى چون ابن زیاد رهایى مى بخشید؛ لیکن کسانى مانع شدند، و نگذاشتند که زینب شهید شود؛ ولى ابن زیاد جنایت را به آخر رسانید.

8. ناراحتى از خوشى دیگران

نشانى دیگر حسود آن است که از دیدن خوشى و راحتى، زیبایى، ثروت و عظمت دیگران ناراحت مى شود، و بیشتر اوقات فراغش صرف غصه خوردن از موفقیت دیگران مى باشد.
این سخن که چرا فلان کس چیزى دارد، ورد زبان حسود است.
حسود هر چند زندگى راحتى داشته باشد، و سعادتمند و خوشبخت باشد، ولى از آسایش دیگرى افسرده خواهد شد؛ ثروتمندان و صاحبان مقامات عالى نپندارند که حسد در آنان نیست، بلکه اگر در آنان حسدى باشد، بیش تر و شدیدتر و شوم تر است، چنان چه در گذشته اشاره شد.

9. سخن چینى

دیگر از نشانه‌هاى حسود، سخن چینى است . او در میان مردم آتش افروزى مى‌کند و دوستى دوستان را به دشمنى تبدیل مى‌کند و آنان را به جان یک دیگر مى اندازد؛ تا از هر طرف که شود کشته ، سود او باشد.
این صفت نیز از پلیدى و بدخواهى حسود ریشه مى‌گیرد، زیرا یکى از راه‌هاى بیرون آوردن نعمتى از دست کسى‌، جدا کردن دوستان او از اوست ، و بهترین راه ایجاد شکاف میان دو متحد، سخن چینى است. با سخن چینى، دودمانى نابود مى گردد؛ با سخن چینى مى توان شهرى را به آتش ‍ کشید و ملتى را از میان برداشت.




  • وقت بخیر:خواننده ی گرامی :
  • نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی | چهارشنبه 98 تیر 26 ساعت 11:41 صبح |

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    رمضان واحادیث مربوط به ماه رمضان
    دهه فجر انقلاب اسلامی ......
    چرا خدا به شما کمک نمی کند؟؟
    میلاد حضرت زهرا س
    شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها تسلیت باد
    هفته بسیج
    هفته بسیج گرامی باد
    روز ایثار وشهادت اصفهان
    [عناوین آرشیوشده]
    کد عکس

    اسلایدر

    خوش آمود گویی

    ابزار وبلاگ